سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کشت در دشت هموار می روید و نه درسنگلاخ ؛ همین گونه حکمت در دل فروتن آباد و بارور می شود، نه در دل متکبّر سرکش . [امام کاظم علیه السلام]
آذر 1385 - گمشده در خطوط
تاریخ امروز یکشنبه 103/2/30 ساعت 12:47 صبح  RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 87346
بازدید امروز : 4


یــــاهـو
........... درباره خودم ..........
آذر 1385 - گمشده در خطوط
دل خسته های پنهان
وقتی بر قلبها حکومت می کنید دیگر نیازی به فرمان دادن نیست....

........... لوگوی خودم ..........
آذر 1385 - گمشده در خطوط .......جستجوی در وبلاگ .......

........... دوستان من ...........

دل مجنون
طلوع عشق
یک روحانی
ایران اسلام
الهه عشق
آموزش کامپیوتر
دل کده یلدا ستایش
طلوع مهر
بیتا کامپیوتر

............. اشتراک.............
 
............. بایگانی.............
مرداد 1385
شهریور 1385
مهر 1385
آبان 1385
آذر 1385
دی 1385
تابستان 1386
زمستان 1385

............ طراح قالب...........


  • دوست داشتن

  • نویسنده : دل خسته های پنهان:: دوشنبه 85/9/6 ساعت 10:38 عصر

     

    دوست داشتن و عشق عجیب نیست

    این عجیبه که آدم عاشق هر لحظه که به این فکر میکنه که چقدر عشقشو دوست داره

    در اون لحظه با خودش میگه بی نهایت(بیشتر از این ممکن نیست)

    در حد پرستش

    ولی چرا چند لحظه بعد که فکر میکنه میبینه حالا بیشتر ؟

    مگه اول بی نهایت نبود؟

    چرا بود

    ولی میشه اینجوری جواب داد که

    از اون لحظه تا حالا زمان گذشته و تو عشق واقعی این مهمه که هرچی بگذره

    این عشقه که تو دلها پر رنگ تر میشه

    همیشه بی نهایت ولی کمتر از آینده و بیشتر از گذشته

    ولی نه اینکه در گذشته کمتر بوده

    نه

    چون گذشته هم آینده گذشته اش بوده

     


    نظرات شما ()

  • دنیای خیالی من

  • نویسنده : دل خسته های پنهان:: شنبه 85/9/4 ساعت 12:0 صبح

     

    خیلیها میگن چه خوب میشد که ما هم مثل فرشته ها دنیارو کوچیک میدیدیم

    اونجوری حد اقل احساس دوری و دل تنگی نمیکردیم

     ولی من میگم کاش دنیا از این که هست بزرگتر بود

    تا همه توش گم میشدن

    کسی هم کاری به کسی نداشت

    همه میتونستن اونجور که دوست دارن باشن

      


    نظرات شما ()

  • دل تنگی

  • نویسنده : دل خسته های پنهان:: چهارشنبه 85/9/1 ساعت 9:37 عصر

     

    ای خدا . . .

    امشب حسابی دلم گرفته

    نمیدونم چکار کنم . دوست دارم با کسی حرف بزنم

    دردو دل کنم .بگم .گریه کنم

    کسی که مثل خودم باشه . منو درک کنه . بدونه چی میگم و چه انتظاری دارم

    خیلی تنهام امشب

    امروز خیلی خسته شدم . خیلی خوابم میاد ولی خوابم نمیبره هنوز ساعت 10 نشده

    ولی چه فرقی داره کسی که دور باشه یارش و غم  باشه بارش

    نه وقتش مهمه نه زندگیش

    برم بخوابم

    به اتتظار رویایی دیگر

    شاید خدا خواست امشب رو هم مثل بعضی شبها با هم بودیم و

    حداقل خوابم مثل زندگیم بی روح نبود

     


    نظرات شما ()

    <      1   2      
    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن
    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن