بي تو هر لحظه به يادت باز از ان عشق نوشتم هر دم اشفته شدم خسته ولي باز نوشتم عشق ديدار تو جوشيد ميان رگ و خونم از فراق دوري تو سرد گشته روح و جونم يادمه با هم از ان عشق نوشتيم خسته بوديم ولي از خسته بودن مي گذشتيم عاشقيمان را چه حاصل خفت در يك خاطره قطره ي اشكي كه مرهم مانده بر اين خاطره تو گرفتي عشق را از من گرفتي فاصله بي تو اما قايق درياي دل بي ساحله
2000000000000000000000000000000000000000000
اين نمره ي من بود