• وبلاگ : گمشده در خطوط
  • يادداشت : مرگ رؤيايي شيرين و تلخ براي عاشق
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام امروز باز هم اومدم.دوشنبه هم اومدم .من دوست ندارم مرد زندگيم كسيكه بهش تكيه كردم خيلي زود ناراحت وافسرده بشه واز مرگ بگه .من و تو الان بايد به فكر اينده وخوشبختي وزندگي مشتركمون باشيم.اگه من ناخواسته تو رو ناراحت كردم به اين معني نيست كه تو رو دوست ندارم يا به فكرت نيستم .ازت مي خوام منو ببخشي.خدانگهدار.عاشق هميشگي ات
    پاسخ

    سلام .ميدونم اينجا جاي اين حرفا نيست ولي ميگم تا همه بدونن چقدر دوست دارم و منتتو هم ميکشم (البته به قول جفتمون عشق منت کشي نداره) اينکه ناراحت و افسرده بودم به اون دليل نبود که از تو ناراحت شدم . بايد بگم نارحتي من بيشتر از دوري و دل تنگي هست و ديگه تو اين سالها بهش عادت کردم (خودت که بهتر ميدوني غم عاشقي رو) . البته دوروغ چرا کمي هم از اينکه به قول دلت عمل نميکني ناراحت بودم البته نه اينکه دوست داشته باشم اون حرفارو جدي ميزدي ها . نه ولي در کل دوست دارم به حرف دلت گوش کني و تو زندگي ازش استفاده ببري . من که ميدونم ما همه چيزو همه کس هميم پس دليلي براي ناراحت شدن نيست .اصلا همين حالا داد ميزنم تا همه بدونن تو عشق مني خوبه ؟تازه عشق من . عزيز من . من کي از تو ناراحت شدم که حالا ببخشم ؟حالا هم من نميگم که(منو ببخشي اگه ناراحتت کردم )چون تو هم جوابت مثل خودمه .