شبي از پشت يك تنهايي نمناك و باراني تو را با لهجهي گلهاي نيلوفر صدا كردم
تمام شب براي با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهايت دعا كردم
پس از يك جستجوي نقرهاي
در كوچههاي آبي احساس
تو را از بين گلهايي كه در تنهاييام روييد با حسرت جدا كردم
--